از شهر ما محافظت کن پروردگار ، سرنوشت عزیز من ، بائو هو وو فانگ چنگ ژو

خلاصه داستان: برای نسل‌ها، دو شهر مو شی و ژوانیوئه با یکدیگر جنگیدند و همواره در تلاش برای فتح دیگری بودند. مالک قدیمی شهر مو شی تنها یک دختر به نام Ye Zhaonan داشت که جنسیت او را مخفیانه پنهان می کرد تا بتواند روزی سلطنت را به ارث ببرد. ژائونان از دوران کودکی همیشه به صورت یک پسر مبدل میشد. تا اینکه یک روز پس از سقوط از صخره با لیو ژوانمینگ، ارباب شهر ژوانیوئه ملاقات میکند. این دیدار…